مبانی مناقشه بر سر تعیین مسائل اجتماعی

آسیب‌های اجتماعی در جوامع یکسان نیست

شهروند| با وجود این‌که از آسیب‌ها و مسائل اجتماعی سخن می‌گوییم، نهایتا اتفاقی نمی‌افتد و تنها هرسال نسبت به‌سال قبل، نرخ آسیب‌ها و مسائل اجتماعی بالا می‌رود و درنهایت درست است که از آنها صحبت می‌کنیم اما هنگامی که می‌خواهیم به‌طور جدی وارد این مبحث شویم، تازه اختلاف‌ها برسر تعیین این‌که چه مساله‌ای آسیب است و چه مساله‌ای  نیست، آغاز می‌شود.

سعید معیدفر، جامعه‌شناس با اعلام این مطلب در نشست موسسه رحمان، با اعلام این مطلب گفت: اگر فهرست آسیب‌های گروه‌های مختلف را با هم مقایسه کنیم، اختلاف بسیاری بر سر سطوح مختلف و تعریف آسیب‌ها با یکدیگر است.

معیدفر، براساس پرونده‌های نیروی انتظامی با موضوع قتل عمد و سرقت، از افزایش ۴برابری قتل عمد، ۲۶برابری نزاع و خشونت و ۵. ۳ برابری سرقت بین سال‌های ۸۵ تا ۹۱خبر داد.

او درباره این‌که در دیدگاه‌های نظری باید با آسیب‌ها چه کنیم، گفت: «هر مساله اجتماعی متفاوت از دیگری است. برخی به فرد توجه می‌کنند و مثلا می‌گویند معتاد، کارتن‌خواب و برخی هم به سیاست‌های اجتماعی توجه می‌کنند و می‌گویند سازمان، موسسه و…  ایران همه توجهش در حوزه آسیب‌ها و مسائل اجتماعی به فرد بوده است. مثلا این‌که اراذل و اوباش آسیب هستند و باید آنها را اعدام و پاکشان کنیم. در سال‌های اخیر طرح‌هایی را اجرا کردند با نام طرح‌های ساماندهی که نامش ساماندهی است ولی در اصل جمع‌آوری است. در این نگرش آسیب را به فرد منتقل می‌کنند و با از بین بردن او مساله را حل‌شده تلقی می‌کنند.  دیدگاه دیگری هم وجود دارد که آسیب را خرده‌فرهنگ می‌داند و به‌عنوان مجموعه و حلقه‌ای مشترک می‌شناسد. مثلا مکان‌هایی که گروه‌های آسیب‌زا در آن قرار دارند، مثلا آسیب را منطقه خاک سفید در نظر می‌گیرند و آسیب‌ها را از فرد به خرده‌فرهنگ یا مکان تغییر می‌دهند. دیدگاهی که سازمان اجتماعی را آسیب‌زا می‌داند هم به فرد کاری ندارد و معتقد است که این سیستم است که دچار عدم تعادل می‌شود. مثلا بزرگراهی در نواب است که زندگی مردم را به هم ریخته و انواع گرفتاری‌ها و مشکلات را برای آنها به وجود آورده است. دیدگاه‌هایی هم سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی را به‌عنوان آسیب یا مساله اجتماعی تلقی می‌کند.  مثلا در ایران برخی معتقدند سیاست‌هایی که بعضی افراد اتخاذ کردند، خود سبب ایجاد آسیب شده است. هرکدام از آنها فرد، گروه، جامعه یا ساختار را آسیب یا مساله اجتماعی می‌دانند. اما نکته در این است که وقتی نمی‌توانیم آسیب را تعیين کنیم، در راه حل دچار آسیب خواهیم شد.»

او درباره ایدئولوژی یا ارزش اجتماعی افزود: «هر جامعه مبتنی بر چارچوب ارزشی است و در آن چارچوب و نظام سیاسی خاص است که مساله‌ای به‌عنوان آسیب اجتماعی مطرح می‌شود. مثلا بی‌اخلاقی یا بدحجابی. ارزش‌ها و تنوع آنها در هر جامعه‌ای هم محل منازعه است. براساس کدام ارزش‌ها بدحجابی آسیب است؟ ممکن است گروهی بدحجابی را آسیب بدانند و گروهی نه. اکثر نظام‌های سیاسی دارای یک ایدئولوژی هستند. به‌طور مثال آسیب‌های قبل از انقلاب و بعد از انقلاب با هم تفاوت‌های بسیاری دارند. مناقشه ایدئولوژیک و ارزشی آسیب‌ها مانع می‌شود تا بتوان آسیب‌ها را فهرست کرد.»

او درباره اخلاقیات نیز گفت: «در هر جامعه‌ای اخلاقیات مختلفی داریم که می‌توان از آن جمله به اخلاقیات سازمانی، اخلاقیات انسانی، دین، قومیت و ملیت، عرف‌های رایج، محیط زیست و حریم خصوصی در کشورهای توسعه‌یافته اشاره کرد. هرکدام از ما چندوجهی هستیم مثلا دارای اخلاقیات ملی، قومی، انسانی و… هستیم که ممکن است پدیده‌ای از سوی یکی از این اخلاقیات آسیب تلقی شود و در دیگری نه.  مثلا در ادبیات دینی ما، قناعت به‌عنوان یک ارزش شناخته می‌شود و اسراف ناپسند است.  درحالی‌که در صدا و سیما با این همه حجم تبلیغات بالا با ارزش‌های اسلامی در تضاد نیست. پس قناعت از دیدگاهی آسیب است و از دیدی نه. پس حوزه‌های اخلاقی هم گاه در تعارض با هم هستند و گاهی ممکن است همزمان با هم در تعارض باشند.  به‌عنوان مثال پیری جمعیت هم می‌تواند از دیدگاهی آسیب باشد و از دیدگاهی نه. مثلا در خبرها آمده است که کشور ما دچار کمبود آب خواهد شد و حتی درحال حاضر هم کمبود داریم و با توجه به وضع اقلیمی و آب و هوایی، پس سیاست‌های افزایش جمعیت می‌تواند از سوی عده‌ای آسیب باشد و پیری جمعیت را نه‌تنها آسیب ندانند بلکه در تایید آنها هم باشد.»

معیدفر درباره منافع گروهی گفت: «منافع هر فرد و گروهی با دیگری متفاوت است. ممکن است چیزی که برای فردی آسیب است برای دیگری راه‌حل باشد. مثلا دانشگاهیان فهرستی از آسیب‌ها را ارایه می‌دهند درحالی‌که همزمان ممکن است برای گروهی دیگر آسیب‌ها متفاوت باشد. در بحث طبقاتی نیز به همین صورت است، وقتی طبقه کارگر برای دستمزد خود تلاش می‌کنند و منافعی دارند، این می‌تواند برای طبقه سرمایه‌داری یک آسیب اجتماعی باشد. در ۸‌ سال گذشته نیز با تغییر گروه مرجع نظام، تعریف آسیب‌ها به کلی تغییر کرد.»

این جامعه‌شناس درباره ماهیت آسیب‌های اجتماعی نیز گفت:  «آیا مسائل اجتماعی همان امور عینی هستند؟ عده‌ای معتقدند مثلا وقتی آمار طلاق بالا می‌رود یک آسیب اجتماعی است و برخی هم معتقدند مهم این است که چگونه به این مساله نگاه کنیم. مثلا در گذشته فقر خیلی بدتر از امروز بود ولی امروز معیارها بهتر شده است و چون آدم‌ها هم تغییر ذهنیت پیدا کردند، آسیب‌ها بیشتر خودنمایی می‌کند.»

معیدفر درباره سطح آسیب‌های اجتماعی نیز گفت: «هر پدیده یا رفتار یا آسیب اجتماعی، سطوح مختلفی دارد. مثلا اعتیاد. می‌توان یک فردی را که تفننی تریاک می‌کشد درنظر گرفت تا فردی که کراک و شیشه مصرف و تزریق می‌کند. یا در مورد طلاق هم بستگی که دارد که کدام سمت آن را ببینیم.»

او درباره پیامدهای آسیب‌های اجتماعی هم گفت: «معرفی آسیب‌ها و طرح آن، برای معرفی‌کننده پیامدهایی دارد. طرح و بیان آن در حوزه سیاسی هم به برد و باخت‌هایی منجر خواهد شد. به‌طور مثال طرح موضوعی به‌عنوان مساله یا آسیب اجتماعی برای اپوزیسیون یک پیروزی ممکن است به حساب ‌آید و برای رقیب آن نه.

بر سر تعیین امور آسیب همیشه اختلاف وجود دارد.  مثلا در‌سال ۹۰ و ۹۱ اجازه ندادند همایش آسیب‌ها برگزار شود و معتقد بودند که سیاهنمایی می‌شود و همین رفتارهای پارادوکسیکال برسر تعیین مساله آسیب اجتماعی و این‌که دعوت می‌کنند درباره آن صحبت کنی اما می‌گویند این را مطرح کن و این را نکن، سبب می‌شود تا شناخت و معرفی آسیب‌ها طوری که باید باشد، تحقق پیدا نکند. مثلا در صدا و سیما برنامه‌هایی تهیه و پخش می‌شود درباره مشکلاتی که در آمریکا وجود دارد و مدام می‌خواهد بگوید این مسائلی که ما داریم جدی نیست و ببینید آنها چه مشکلاتی دارند و این به معنای نادیده گرفتن و عادی گرفتن آسیب‌هاست.»

روزنامه شهروند: چهارشنبه 9/11/92

http://shahrvand-newspaper.ir/default/default.aspx?no=206&dn=4&pid=16&rnd=S2JFBd&p=&y=92&m=11&d=09

دیدگاهتان را بنویسید