اوقات فراغت یک ضرورت در کنار مسائل امنیت و معیشت است که به کمک آن میتوان روح انسانی را ارتقا داد. اوقات فراغت راهی است برای بازگشت به انسانیت و نه وقتی برای بطالت.
دکتر سعید معیدفر، اگرچه برنامهریزی درست و منطقی در زمینه بهرهمندی شهروندان از اوقات فراغت را یک ضرورت میداند اما معتقد است که نه حکومت و نه نهادهای مردمی، هیچکدام نتوانستهاند به این موضوع بپردازند.
به عقیده معیدفر، اوقات فراغت یک ضرورت در کنار مسائل امنیت و معیشت است که به کمک آن میتوان روح انسانی را ارتقا داد. وی اوقات فراغت را راهی میداند برای بازگشت به انسانیت و نه وقتی برای بطالت.
یک ســــــؤال کلیشهای، تعریف شما از اوقات فراغت چیست؟
– به نظر میرسد خود این واژه تا حدی توضیحدهنده است. اما آنچه من قصد دارم بر آن تأکید کنم این است که افراد اصطلاحاً در وقتهای آزاد خود به دنبال علاقهمندیهای شخصی میروند و فارغ از دغدغههایی همچون معیشت، رفت و آمد، کار و یا برآورده کردن نیـــازهای حیاتی هستند.
امابه نظر میرسد این موضـــــوع در جوامع گذشته تعریف مـــــــــشخصی نداشت؟
– البته، اوقات فراغت موضوع عصر ماست. در جوامع گذشته افراد فراغت را در دل کار جستوجو میکردند. برخی جامعهشناسان میگویند: پیش از عصر صنعت افراد در تمام مراحل کار نقش حداکثری داشتهاند. بنابراین از شروع تا پایان با کار همراه بودند و همین امر برایشان شادابی و طراوت را به همراه میآورد.
چه مصداقی در این مورد به خصوص وجود دارد؟
– آنها کار را با مناسک خاصی دنبال میکردند. مثلاً به موضوع جمعآوری محصول، شکل خاصی میبخشیدند. با این شیوهها افراد از کارخسته نمیشدند.
آیا کار در عصر جدید انسانها را خســــــته کرده است؟
– نه تنها خسته، بلکه افراد امروز تحت تأثیر انجام کارهایی هستند که فطرتشان نمیتواند با آن ارتباط خوبی برقرار کند، حتی به عقیده من ” از خود بیـــــگانه” شدهاند.
آیا در رابطه با موضوع ” اوقات فراغت” که شما مؤلفههای آن را بیان کردید “احساس لذت” از جایگاه ویژهای برخوردار است؟
– انسان نوآور است و مختار. باید خودش انتخاب کند. پاسخ این سؤالها که “کجا بروم؟ چه بخوانم؟ و اساساً چه فعالیتی را آغاز کنم؟” را باید خود فرد پیدا کند. هرگاه این اتفاق رخ داد مطمئن باشید فرد از کاری که انجام میدهد احساس لذت خواهد کرد.
این احساس لذت از چه عواملی متأثر است؟
خلاقیت و آزادی. به ساعتی که روی میز من قرار دارد، نگاه کنید. محصول یک کارخانه است، حاصل کار جمعی است. بنابراین نسبت به این ساعت کمی احساس بیگانگی میکنم. اما در مورد اثری هنری مانند تابلویی که خودم آن را پدید آورده و نقشی را که خواستهام روی آن کشیدهام، احساس بیگانگی ندارم. در واقع خلاقیت و آزادی در انتخاب کاری که قصد انجام آن را دارم به من احســـــاس لذت میبخشد.
اصلاً چرا به اوقات فراغت نیازمندیم؟ چه ضرورتی دارد که افراد وقت آزاد داشته باشند؟
– به دلیل انبوه مشاغل و تخصصها وجود انسان میان این همه شاخههای تفکیک شده تکه تکه میشود. احساس آدمی باید در موقعیتی مناسب بازسازی شود. اوقات فراغت فرصت خوبی است تا ما خلاقیت و استعدادهایمان را به کار بگیریم.
آیا سرانجام به کارگیری این خلاقیت و استعدادهای درونی تنها به احساس لذت منجر میشود؟
– خیر، باید طوری برنامهریزی کنیم که از بازگشت به انسانیت لذت ببریم. ممکن است شما وقت آزاد خود را صرف ساختن درمانگاه خیریه یا ایجاد مؤســـسهای علمی کنید.
شما اوقات فراغت و اهدافی را که هر فرد میتواند به دنبال تحقق آن باشد به خوبی ترسیم کردید، اما آیا این واقعیت ندارد که مردم و شهروندان ما امروز درباره چنین موضوع مهمی تا حدود زیادی دچـــــــار اشتباه شدهاند؟
– ببینید، فصل تابستان که فرا میرسد من برای فرستادن فرزندم به کلاسهایی که پیوسته تبلیغ میکنند واقعاً دچار تردید میشوم. با خودم فکر میکنم فرزند من 9 ماه کار ساختاربندی شده و یکنواختی را انجام داده است. از خود میپرسم آیا تابستان فرصت خوبی نیست که اجازه دهیم فرزندان خودشان فکر و انتخاب کنند؟ بچهها از حضور در برنامههای خیلی منظم و کلاسبندی شده احساس لذت نخواهند کرد، اما متأسفانه بسیاری از والدین طوری درباره اوقات فراغت فرزندانشان برنامهریزی میکنند که گویی پشت این تصمیمات نوعی بیتفاوتی وجود دارد.
گویی دوست دارند درست مثل 9 ماه دیگر سال از حرف زدن و ارتباط برقرار کردن با فرزندان خود فرار کنند. غافل از اینکه فرزندان در اوقات فراغت علاقهمندند که بچگی کنند. بنابراین باید به آنها آزادی عمل بدهیم.
اگر این آزادی انتخاب را به طور کامل در اختیار فرزندان قرار دهیم، آیا تضمینی وجود دارد که آنها حتماً از اوقات فراغت خود استفاده درستی کنند؟
– معتقدم رهاکردن فرزندان همان اندازه خطرناک است که محدودکردن آنها. درست در همین مرحله، کار والدین سخت میشود. آنها باید مدیریت کنند اما نه مدیریتی که از فرزندان سلب اختیار کرده و آنها را هیچ کاره کند و باز بر این باورم که اگر پدر و مادری راه زندگیشان را درست پیموده باشند نباید در خصوص آینده فرزندان چنین والدینی احساس نگرانی به خود راه دهیم. البته با این حال باید بپذیریم که استثنا وجود دارد. به نظر من اگر والدین در زندگی رفتارهای بدی داشته باشند به لحاظ تربیتی این امکان وجود دارد که فرزندانشان به سمت و سوی امور پرخطر کشیده شوند و حتی آسیب ببینند.
آیا میتوانیم در خصوص موضوع چگونگی برنامهریزی برای اوقات فراغت فقط و فقط نقش والدین را نقد کنیم بیآنکه درباره نقش حکومت سؤالی طرح کنیم؟ آیا دولت در این باره وظیــــفهای ندارد؟
– اگر حکومت قصد انجام وظایفش را نداشته باشد به عقیده من با نصحیت و نقد هم نمیتوان کاری از پیش برد. سالهاست که اوایل تابستان سعی میکنیم درباره استفاده بهتر از اوقات فراغت به دنبال ایده بگردیم. از سویی نظام آنچنان به روزمرگی دچار شده که هیچگاه امیدی به رهایی از این تکرار وجود ندارد. وقتی نظام سیاسی وظایفش را به درستی در قبال چنین موضوع مهمی انجام نمیدهد من ترجیح میدهم در خصوص نقش خانوادهها و به خصوص والدین حرف بزنم.
والدین در این مورد به خصوص تنها به نظر میرسند، باید به آنها کمک نمود، آیا موافقید؟
بله. نهادهای مردمی هستند و پیش از انقلاب نیز نهادهایی وجود داشت. به خصوص اینکه فرزندان کمبضاعت را به اردو میفرستادند و برای آنها زمینه تفریحات سالم را فراهم میآوردند. بنابراین بهتر است به نهادهای مردمی بپردازیم تا ادارات دولتی. این حتی باعث میشود که زودتر به نتیجه برسیم.
اما به نظر میرسد مردم هم البته ارتباط مناسبی با نهادهای اجتماعی ندارند.
– شاید به این دلیل است که بیشتر نهادهای اجتماعی طی سالهای اخیر بیشتر رویکرد سیاسی داشتهاند تا اهداف فرهنگی. اجازه دهید با این نوع نهادها که اهداف فرهنگیشان را با اغراض خاصی دنبال میکنند کاری نداشته باشیم. مخاطب ما آن دسته از نهادهاییاند که احساس مسئولیت اجتماعی بالایی دارند. کسانی که نگران نسل آیندهاند باید اهداف سیاسی و اقتصادی را کنار بگذارند وکار فرهنگی را برای بازآفرینی فرهنگی و خلاقیت جامعه طرح و دنبال کنند. ما پیش از انقلاب خیلی از این نهادها داشتیم. مثل کانونهای فرهنگیای که عمدتاً افراد برجستهای در آن مسئولیت داشتند. کانونها و نهادهایی که اتفاقاً مسائل دینی را نیز دنبال میکردند. اما متأسفانه در حال حاضر بسیاری از این کانونها به حالت تعلیق درآمده است. شاید خیلیها فکر میکردند وقتی انقلاب شد و حاکمیت جدید روی کار آمد، میتوانند وظیفه برنامهریزی برای اوقات فراغت مردم را به خوبی انجام دهند. اما همین ذهنیت غلط باعث شد که نه حکومت و نه نهادهای مردمی هیچ یک نتوانند به این موضوع بپردازند. در واقع این بحث رها شد.
پس باید برای این شرایط چه چارهای اندیشید؟
– هرچند “حکومت میتواند از عهده این مهم برآید” ؛ اما باید از این خواسته عبور کرد. به نظر من مصلحان اجتماعی یعنی آنهایی که واقعاً نگران آینده جامعه هستند باید برای حفظ ارزشهای اجتماعی و جلوگیری از انحطاط اخلاقی جوانان دست به کار شوند. آنهایی که به رشد اجتماعی فکر میکنند نه به قدرت و منافع مالی.
آیا فاصله طبقاتی میان افراد در نوع و میزان بهرهمندیشان از امکانات رفاهی آموزشی و فرهنگی تأثیری دارد؟
تحقیقات نشان میدهد که عملاً میزان تنوع و امکان گذراندن اوقات فراغت به شکلی ویژه نزد طبقهای که سرمایه بیشتری دارد، بالاتر است تا طبقهای که به لحاظ اقتصادی ضعیف شمرده میشود. به یقین پایگاه اقتصادی افراد در میزان بهرهمندیشان از تنوع و امکان استفاده از اوقات فراغت نقش به سزایی دارد. همانطور که میدانید امروز در مناطق بالای شهر فضاهای تفریحی بیشتری وجود دارد. به عقیده من دولت باید با توجه به عدالت اجتماعی در خصوص توسعة فضاهای تفریحی برای افرادی که در طبقه پایین اقتصادی قرار گرفتهاند اقدامهای تازهای را انجام دهد.
پس با این حساب برجستهتر شدن نقش سرمایه به شکلی غیرمنطقی باعث شده تا برخی والدین علیرغم میل باطنی، اجازه “بچگی کردن” را به فرزندان خود ندهند. شما این طور فکر نمیکنید؟
– دقیقاً در طبقات پایین همین امر موجب شده تا بچهها خیلی زود مسئولیتهای متعدد اجتماعی را بپذیرند. چون ناخواسته ارادهای وجود دارد که آنها را قبل از کودکی به بلوغ برساند.
شهروندان ما امروز در خصوص موضوع بهرهمندی از اوقات فراعت با توجه به استانداردها در کجای معادله قرار گرفتهاند؟
– ما در بررسیهای ملیای که تحت عنوان نیازهای فرهنگی در سال 79 انجام دادیم سرانه مصرف کالاهای فرهنگی را به دست آوردیم. تقریباً بالاترین میزان مصرف کالاهای فرهنگی در کشور “تلویزیون” بود که البته بیشتر متوجه طبقات پایین میشد، چرا که آنها فرصت کافی برای گذراندن اوقات فراغت و بهرهمندی از امکانات آن را ندارند. به طور متوسط تلویزیون در هر خانهای بیش از پنج ساعت روشن است، جالب اینکه سایر رسانهها مثل کتاب و کتابخوانی به نسبت قابل توجهی کمتر مورد توجه قرار میگیرند. مشکل این است که ما برخلاف جوامع توسعهیافته از رسانههایی در اوقات فراغت خود استفاده میکنیم که بیشتر رابطهای انفعالی را با ما برقرار میکنند نه یک رابطه فعال. تلویزیون درست همین کار را میکند. فرد مینشیند، نگاه میکند و گوش میدهد، همین. در حالیکه ما در تعریف ویژگیهای اوقات فراغت میگوییم فرد در قبال کاری که آن را انتخاب کرده باید رابطهای فعال برقرار کند. بنابراین استفاده افراطی از این نوع رسانهها که با فرد رابطه انفعالی برقرار میکنند حتی به عقیده من امر تهدیدآمیزی بهشمار میآید. افراد جامعه در حال حاضر اکثراً مخاطب تلویزیون هستند.
این مسئله چگونه تحلیلهای مسئولان را با چالش روبهرو میکند؟
– شاید آنها در تحلیل خودشان فکر میکنند از طریق تلویزیون به راحتی میتوانند سیاستها و جهتگیریهای خود را دنبال کنند، اما واقعیت این است که تکرسانهایشدن مخاطبان امر خطرناکی است. هر رسانه باید جایگاه خودش را پیدا کند تا شهروندان ضمن شناختن فواید برخورداری از رسانههای مختلف در اوقات فراغت به شکلی خودخواسته تصمیم بگیرند. شما وقتی به سینما میروید با جامعه ارتباط برقرار میکنید. از لحظهای که وارد سالن میشوید تا پایان فیلم واکنشهای مختلف را زیر نظر دارید و در واکنش نسبت به صحنهها با دیگران مشارکت میکنید. اما چه اتفاقی رخ داده که سینماها خالی ازتماشاگراست؟ بسیاری از مردم اوقات فراغت خود را به مسافرت میگذرانند که متأسفانه با سهمیهبندی بنزین این امکان نیز از آنها گرفته شده است. در واقع بحث ایرانگردیکه میرفت به جاهای خوبی منتهی شود، اما این مشکل تازه، یکی از اصلیترین فعالیتهای فراغتی مردم را تحتالشعاع قرار داده است.
بنابراین در چنین شرایطی در خانه ماندن و تن دادن به روابط انفعالی امر قابل پیشبینی و البته تهدیدآمیزی است. من معتقدم از اوقات فراغت حتی بیش از کار میتوان درجهت سازندگی استفاده کرد. نیازهای حیاتی ما امنیت و معیشت است. اما آیا برآورده کردن همین دو نیاز کافی است؟ به یقین پاسخ منفی است. به همین دلیل میگویم باید در خصوص برنامهریزی اوقات فراغت رویکرد تازهتری داشت. حتی میتوانیم به طبیعت نگاه متفاوتی داشته باشیم و تنها به عنوان ابزار از آن استفاده نکنیم، بلکه با شناخت پیچیدگیهای طبیعت، روح انسانی خود را ارتقا دهیم. ما میتوانیم با برنامهریزی درست در مورد استفاده از اوقات فراغت به انسانیت برگردیم.
مجله سپیده دانایی
http://sepidedanaei.com/Content/6125
کد مطلب : 6125 – تاریخ انتشار : چهارشنبه 9 اردیبهشت 1394 ساعت 9:31 (این مصاحبه در شمارهای اولیه سپیده دانایی منتشر شده و در 9 اردیبهشت در سایت آن وارد شده است.)