ما نسلی داریم که برآمده از انقلاب است و این نسل همچنان صدای بسیار بلندی دارد و نمیگذارد سایر صداها شنیده شود. اما الان نسلی داریم که میخواهد سبک زندگی متفاوتی داشته باشد و آداب و گرایشهای خود را در برابر نسل دیگر که مسلط است نشان دهد و این کار را در خیابانها به رخ می کشاند.
دکتر سعید معیدفر در این میزگرد گفت: شاید پدیدهای مانند مرگ مرتضی پاشایی امر غیرمترقبهای است و ما را غافلگیر کرده است. مهمترین بحث در این سوگ غیرمترقبه بودن آن است.
او افزود: فکر میکردم که چه اتفاقی رخ داده که چنین گردهماییهای بزرگی برای پاسداشت از او برگزار میشود. چند مورد در کنار هم قرار گرفتند تا آن اتفاق شکل گرفته است. یکی از آنها شخصیت خود مرتضی پاشایی است که یک هنرمند از حوزه موسیقی پاپ است و با روح ترانههایی که داشته است هر کسی را متأثر میکند و در موسیقی او غم تنهایی نیز وجود داشته است.
معیدفر در ادامه افزود: امروز در سطح جامعه تغییری در سطح گروههای مرجع اتفاق میافتد و مردم به سمت شخصیتهای فرهنگی و هنری میروند. مرتضی پاشایی نیز فردی از دهه 60 است که در اوج جوانی علیرغم موفقیتهایی که در زمینه موسیقی داشته است ناکام میشود و دنیا را ترک میکند. عملا او میتواند حرف همنسلیهای خود را بزند. چراکه در اوج انقلاب اسلامی دهه شصتیها با یک تراکم جمعیتی به دنیا میآیند و با مشکلاتی روبهرو هستند. امروزه به نیازهای آنها پاسخ داده نشده است. نیازهایی از جمله نیاز مالی، نیاز به شغل و … دارند و از این جهت
مرتضی پاشایی تأثیرگذار بود. البته فرصت داده نشد که صدای این نسل شنیده شود. نوع مرگ پاشایی بحث دیگری است چون تابهحال شنیده بودیم که هنرمندان بر اثر تصادف یا سانحهای از بین رفتند اما او با نوعی از سرطان از دنیا رفت و در شرایطی قرار داشت که با درد و رنج بسیاری تلاش میکرد بخواند و موسیقی اجرا کند. ضمن آنکه در جوانی دنیا را ترک کرد.
این مدرس جامعه شناسی دانشگاه تهران در ادامه به مسأله مرگ مرتضی پاشایی پرداخت و بیان داشت: من تصور میکنم که این سوگ یک عقبه دارد و آن اتفاقی است که سالها قبل در جامعه ما رخ داده است و در حال شدت پیدا کردن است. البته در چند سال گذشته بحث شکاف نسلی در کشور ما مطرح شد اما شاید کسی باور نداشت که چنین پدیدهای اتفاق میافتد. ما نسلی داریم که برآمده از انقلاب است و این نسل همچنان صدای بسیار بلندی دارد و نمیگذارد سایر صداها شنیده شود. یک بخش نسلی هستند که تعداد زیادی میانسال و سالمند و تعدادی جوان در اختیار دارند و در مقابل آنها یک نسلی که شامل جمعیت انبوهی از جوانان و بخشی از میانسالانی هستند که با آنها همراهند. هر روز فاصله این دو از هم بیشتر میشود. در بسیاری از عادات و نگرشهایشان از هم فاصله میگیرند و در رخدادهای طبیعی این انرژی مخالف به شکل وسیعی جمع میشود و منجر به بروندادی میشود که گاهی به افراطگرایی میگراید.
معیدفر افزود: در همین روزهای دهه اول محرم و عاشورا، نسلی که همان نسل انقلابند را میبینیم که بخشی از آنها میانسال و سالمندند و عمدتا در مساجد برای امام حسین (ع) عزاداری میکنند و اما در مقابل آنها بخشی گستردهای نیز جوانانی هستند که در خیابانها و تکیهها با همان سبک زندگی متفاوت خود نسبت به نسل انقلاب، خود را ابراز میکنند و از این فرصت برای نشان دادن تفاوت خود استفاده میکنند. این همان شکاف نسلی است که هر روز دارد بیشتر نمایان میشود. البته یک نوع همگرایی بین مادران، پدران و فرزندان آنان وجود دارد، بنابراین، این شکاف، یک شکاف نسلهای تاریخی است. شما نیز در موقعیتهای مختلف روزهای عاشورا و تاسوعا قرار گرفتید و سبک زندگی و گرایشهای مختلف را مشاهده کردهاید. دو سبک زندگی در دو نوع نسل مختلف وجود دارد و معنا میشود .اما الان نسلی داریم که میخواهد آداب و گرایشهای خود را در برابر نسل دیگر که مسلط است نشان دهد و این کار را در خیابانها انجام میدهد و برعکس آن انرژی متقابل در حال شکلگیری است که این انرژی میتواند رخدادهای دیگری نیز در آینده داشته باشد.