متاسفانه در چند سال گذشته تحت تأثیر سیاستهای کلان مدیریتی، روند فردگرایی افراطی و گریز از نفع اجتماعی کشور شدت پیدا کرده است. هر چند در گذشته نیز این مشکل تا حدی در جامعه قابل لمس بود، با وجود این، اجرای سیاستهای نادرست در 8 سال گذشته رابطه یک طرفهای را از جانب دولت به سمت مردم ایجاد کرده است.
– بحث پاسخگویی و مسئولیت اجتماعی را در فضای جامعه ایران در حال حاضر چگونه ارزیابی میکنید و تا چد حد امکان طرح این گونه مسائل و پایبندی مردم و بنگاهها به این اصول را میتوان انتظار داشت؟
متاسفانه در چند سال گذشته تحت تأثیر سیاستهای کلان مدیریتی، روند فردگرایی افراطی و گریز از نفع اجتماعی کشور شدت پیدا کرده است. هر چند در گذشته نیز این مشکل تا حدی در جامعه قابل لمس بود، با وجود این، اجرای سیاستهای نادرست در 8 سال گذشته رابطه یک طرفهای را از جانب دولت به سمت مردم ایجاد کرده است. در نتیجه به این تفکر که تنها دولت متصدی رفع مشکلات در جامعه است دامن زده شده و میان تمام اقشار جامعه نوعی توقع افراطی از دولت ایجاد شده که حتی میان کارمندان دولتی نیز این شکاف و جدایی از ساختار دولت مشهود است. بزرگ شدن دولت و نبود این روحیه در داخل دولت که از خود تصویری در خدمت مردم نشان دهد در گسترش این وضعیت مؤثر بوده است.
از طرفی فاصله افراد تأثیر گذار و نخبه جامعه از توده مردم نیز روز به روز بیشتر شده است که همین امر دسترسی توده مردم را به افرادی که قادرند منادی تغییری در زندگی روزمره آنها باشند کوتاه کرده است. نمونه بارز بحث منفعتطلبی شخصی و دوری از نفع اجتماعی را میتوان در مورد اخیر ثبت نام یارانهها سراغ گرفت. آمار بالای 90 درصد ثبت نامی برای گرفتن یارانه با این توجه که عده زیادی از آنها به این مبلغ نیازی نداشتند گواهی بر کمرنگ شدن بحث مسئولیت اجتماعی در جامعه است.
فقدان مدیریت بر عرصه عمومی موحب بسط بیگانگی میان احاد مردم شده است. در حالیکه با نگاهی به سابقه دینی و تاریخی مردم ایران میتوان رگههای پررنگی از مسئولیت اجتماعی را شاهد بود. نمونههایی از این گونه رفتارها در مناسبات دینی و همینطور جشنهای ملی نمود دارد. با این وجود در سایر عرصهها متأسفانه تنها در خلال روابط نزدیک خانوادگی و آشنایی میتوان ردی از دگرخواهی را مشاهده کرد. مواردی چون واقعه میدان کاج و یا پل مدیریت تهران از جمله مصادیقی بودند که رفتار کاملاً منفعلانه مردم در قبال ناگواریهای اجتماعی را نشان داد.
در این وضعیت چنانچه افرادی هم به عنوان فعال اجتماعی ظاهر شوند غالباً به عنوان تهدید برای جامعه قلمداد میشوند. نمونه آن را میتوان در نحوه برخورد و نگاهی که به تعدادی از جوانان در مورد همدلی و کمکرسانی به کودکان خیابانی در چهارراه پارکوی شد، سراغ گرفت. وجود تعداد اندکی خیریه و نهاد فعال در عرصه اجتماعی در مقابل سیل گسترده آسیبهای اجتماعی نشاندهنده نوعی عدم توازن در این عرصه است.
تجربه نشان داده است که در همه جوامع با بزرگتر شدن دولت و در نتیجه آن نحیفتر شدن عرصه عمومی برای شهروندان شاهد بروز آسیبهای بیشتر و همینطور بیانگیزگی و میل به گریز بیشتر بین مردم خواهیم بود. تشدید بحرانهای اخلاقی نتیجه ناگزیر چنین وضعیتی است. چرا که در جامعه دارای مسئولیتپذیری بالا، مردم وقت کمتری برای بروز رفتارهای خشونتآمیز و مخرب اجتماعی دارند.
– چه راهکارهایی را میتوان برای بسط مفهوم مسئولیت اجتماعی در سطح جامعه و همینطور در سطح شرکتها و سازمانها توصیه کرد؟
لزوم اقدام در جهت بیگانگیزدایی در عرصه عمومی در شهرها کاملاً ضروری است. به طور مثال به جای عریض کردن خیابانها و محدود کردن دسترسی و تماس مستقیم افراد با یکدیگر بایست به دنبال گسترش عرصه عمومی بود. در واقع تا هنگامیکه نتوانیم عرصه عمومی فعال و بانشاطی داشته باشیم انتظار داشتن روحیه مسئولیت اجتماعی در بین مردم بیهوده است. در کشورهای توسعهیافته که ادعا میشود فردگرایی بالایی در آنجا حاکم است با این وجود شاهد هستیم که پاتوقها و عرصههای عمومی متعددی برای تعامل بیشتری شهروندان با یکدیگر وجود دارد. همین امر به بالا رفتن انگیزههای اجتماعی در جامعه کمک میکند.
مشابه این سیاست را میتوان در شرکتها و بنگاههای اقتصادی نیز پی گرفت. ایجاد عرصه عمومی در داخل هر شرکت و فضا دادن به تشکلهای خرد میتواند روحیه همکاری و تعاون و همینطور مسئولیتپذیری را بین کارکنان افزایش دهد. بسیاری از کارکنان یک شرکت از مسائل و مشکلات یکدیگر آگاه نیستند. از این رو توجه به فضاهای ملموس و نزدیکتر برای بسط مسئولیت اجتماعی در جامعه نقطه آغاز مناسبی برای این مقصود خواهد بود. همین امر میتواند در بلند مدت کارایی کارکنان شرکت را نیز ارتقا دهد.
– چه فعالیتهایی در تعریف طرح مسئولیت اجتماعی سازمان میگنجد؟
فارغ از حمایتهای مادی، همدلی کردن و حمایت های عاطفی میتواند نشان از روحیه مسئولیت اجتماعی در شرکتها و سازمانها باشد. اشکال جزئیتر آن نیز بنابر فعالیتها و شرایط خاص قابل طرح است.
– سازمانهای مردم نهاد و سایر تشکلهای مرتبط در فضای اجتماعی کنونی ایران چه وضعیتی دارند و چه ظرفیتهایی برای این گونه انجمنها به منظور بسط مسئولیت اجتماعی در جامعه قابل تصور است ؟
وقتی سرمایههای بنیادین در جامعه تقویت شود شاهد گسترش NGOها و سازمانهای مردمنهاد فعال در عرصه رسیدگی به آسیبهای اجتماعی خواهیم بود. در واقع NGOها خود معلول چنین فضایی هستند. فعالیتهای تبلیغی این گونه سازمانها میتواند خود موتوری برای بسط سرمایه اجتماعی در جامعه شود. ایجاد تشکلهای صنفی در سازمانها و یا رفع موانع بر سر تشکیل این گونه انجمنها قدم مؤثر دیگری در این راستا است. هر چند وجود چنین تشکلهایی ممکن است سازمان مربوطه را دچار چالشهای اندکی کند اما اثر آن در بلند مدت عاید کل جامعه خواهد شد. همینطور در سطح دانشگاهها تسهیل شرایط برای ایجاد تشکلهای داوطلبانه میتواند به ارتقای روحیه مسئولیت اجتماعی در سازمانهای آتی که این افراد در آنها مشغول به کار میشوند کمک کند.
– اجرای طرحهایی مشابه روز کار داوطلبانه کارکنان را تا چه میزان در ایجاد فضای مساعد برای پذیرش طرح مسئولیتپذیری اجتماعی مناسب میبینید و توجه به چه عرصههایی را برای اثرگذاری بیشتری این گونه طرحها پیشنهاد میکنید؟
متأسفانه به دلیل تفرد شدیدی که در حال حاضر بین مردم جامعه وجود دارد، امکان وجود مشکلی خاص برای تعداد زیادی از افراد وجود دارد در حالیکه هیچ اقدام جمعی برای رفع آن شکل نمیگیرد. اجرای سازوکارهایی که به نزدیکی و تعامل بیشتر شهروندان منجر شود، در زدودن این اتفاقات در سطح جامعه مؤثر خواهد بود. در این بین توجه به روابط موجود در محیطهای نزدیک و داخل سازمانی که درگیری بیشتری را برای افراد ایجاد میکند میتواند شروع مناسبی برای رسیدن به مطلوب نهایی باشد.