آن مرد با همه فرق داشت! داراییهایش را فریاد میزد و از خلاف کاریهایش طوری صحبت میکرد که گویی این کارها در خدمت کشور بوده است و ایرادی ندارد. آیا بافت سیاسی- اجتماعی فساد در جامعه ایرانی تغییر کرده؟ گرفتن رانت برای خدمت به کشور باب شده است؟ یا فساد همان فساد است و کشور همان کشور؟
سالها پیش اگر فردی رانتی میجست یا به هر روشی پولی بیشتر از آنچه حقش بود به دست میآورد، سکوت میکرد تا کسی بویی نبرد. بابک زنجانی اما از بیبیسی فارسی گرفته تا دوستان فیس بوکیاش، با همه سخن میگفت. از آنچه که دارد و از آنچه که کرده است. مگر او چه تفاوتی با شهرام جزایری و مهآفرید خسروی داشت؟
محسن رنانی استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان میگوید: از پرده برون افتادن بابک زنجانیها اتفاقی است؛ اگر قرار بود با فساد مبارزه شود، به شکل سیستماتیک با آن برخورد میشد و پروندههای بسیاری که اکنون مکتوم است گشوده میشد. در سوی مقابل اما سعید معیدفر عضو انجمن جامعه شناسان ایران و استاد سابق دانشگاه تهران معتقد است که در دوره محمود احمدی نژاد قبح بسیاری از امور ناهنجار که به عنوان حداقلهایی بودند که مردم در جامعه هنوز آنها را رعایت میکردند، ریخته شد. نتیجه آنکه در این دوره دور زدن قوانین و هنجارها به راحتی در کشور عمومی شد. کار به جایی رسید که آدمهای ناهنجار، بهنجار شناخته شدند و در مقابل، انسانهای ناهنجار، زرنگ و باهوش شناخته شدند. میزگرد رنانی، معیدفر در دفتر مجله و برای بررسی ریشههای فساد برگزار شد. با این پرسش که آیا فساد ریشه هایی فرهنگی در جامعه ایرانی دارد یا قانون اساسی توانسته منبعی برای ویژهخواری افراد شود. رنانی از زاویه «مراجع هنجاربخش اجتماع» به فساد مینگرد و معیدفر باور دارد که دولتهای ایرانی نتوانستند در مرحله گذار از سنت به مدرنیسم، یک هویت جمعی برای جامعه تعریف کنند. به گفته رنانی در جامعه سنتی ما، همواره تا سالهای پیش از انقلاب، یکی از مراجع هنجارساز، روحانیت بوده است؛ اما این مرجع با قدرت عجین شد. آن بخشی از جامعه که از این مرجع هنجاری الهام میگرفته اند، در واقع منبع هنجاربخش خود را از دست میدهند و با آن قطع ارتباط میکنند و دیگر رفتارهای هنجاری برایشان بیمعنی است؛ در نتیجه این افراد کنترل خود انگیختهشان را از دست میدهند.
ادامه